loading...

دلنوشته

جایی برای نوشتن نانوشته هایم

بازدید : 306
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 20:36

احساس میکنم همه جا بوی تند دلتنگی میده انگار همه‌ی جهان دلتنگه از خورشید و کوه و ابر بگیر تا سلول به سلول تنم دلتنگی یکی از عجیب ترین و مبهم ترین حس‌های جهانه ترکیبی ماهرانه از غم،نفرت،عصبانیت، بی حوصلگی و...

انگار تمام روزایی که حالم خوب نبود و دلیلشو نمیدونستم دلتنگ بودم...

همون حسی که گلیمش اندازه‌ی غروب عصر جمعه بود اما پاشو دراز کرد و کل زندیگیمونو گرفت، چه اسم کاملی "دلتنگی" یعنی دلی که به هم فشرده میشه اما از نبودن‌ها از ندیدن‌ها و نداشتن‌ها...

برام خیلی آشناست به گمانم قبلا ملاقاتش کردم، درست جایی در بازی‌های ‌‌‌‌‌‌کودکیم، یادمه من نقش دل رو بازی میکردم و لحاف پهن شده ای روی زمین که با هر بار قل خوردنم به دورم میپیچید و من تنگ و تنگ تر میشدم، خفه میشدم،هوا از من گرفته میشد و دوست داشتم کنار بزنم تمام چیزی که لهم میکرد و منو به سیاهی میکشید، میخواستم اما نمیتونستم...

الانم چیزی عوض نشده بازی همون بازیه هر سال 1دور بیشتر به دورم میپیچه، دردارو میگم، بیشتر از لحاف نباشن کمتر نیستن، و هوا، نور و رهایی که از من گرفته میشه و سخت فشارم میده ندیدن‌ها نداشتن‌ها نبودن‌ها خواستن اما نتوانستن‌ها...

نمایندگی تعمیرات آیفون تصویری کنوی در تهران
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی