loading...

دلنوشته

جایی برای نوشتن نانوشته هایم

بازدید : 253
دوشنبه 4 آبان 1399 زمان : 16:37

خب امروز خیلی کارا کردم بافتنی بافتم وآهنگ گوش کردم و دل شکستم...

من از آهنگ با کلام گوش دادن خیلی خوشم نمیاد چون منو یاد هیچکس نمیندازه وقتی میگه عشق سر درگم میشم، دقیقا نمیدونم از چه احساسی حرف میزنه یا باید به چه کسی نسبتش بدم، یکی مثل روباه اهلی نشده‌ی شازده کوچولو...

نمیدونم چرا با وجود این همه آدم دور و برم هیچکس نیست، یعنی اونی که میخوام نیست...

و من حاضر نیستم تنهایی مو ارزون بفروشم من خیلی زیاده خواه و گرون فروشم طوری که شاید تا ابد تنها بمونم...

از دل شکستن بیزارم اما این کارو انجام میدم حتی میشه گفت زیاد چون هیچکدوم اونی نیستن که باید باشه، این آخریه حداقل بچه‌ی مودب وصاف وصادقی بود اما بازم اونی که باید نبود...

حتما بیچاره خیلی وقت بود بهم فکر میکرد شایدم مخاطب آهنگاش بودم کسی چه میدونه؟!ولی نمیتونست مخاطب آهنگای من باشه، مخاطب دلخواه من شاید هیچوقت نباشه و نیاد و من همچنان آهنگ بی کلام گوش بدم...

اونم وقتی خوابم گرفته
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی